بیمرز باش
دیوار را ویران کن ،
خط را به حال خویش رها کن ،
بیخط و خال باش ،
با من بیا ،
----------------------------------------
فکر میکنی
پیوسته فکر میکنی ...
اما چه بد
چرا همیشه به رفتنم و نبودنم فکر میکنی ؟!
غیر از این ممکن نیست ؟
همیشه جایم خالیست ؟!
به قبل از آمدنم و بعد از رفتنم میاندیشی
بین این دو تهی ست ؟
حالا که هستم ، حالا که هستیم
بیا هوای خوب باهم بودن را
با فکر نبودن مسموم نکنیم...
روزی اتفاقی رخ خواهد داد
( لحظه عظیمت تو ناگذیر میشود )
برگی فرو خواهد افتاد
اما ما برگی را خواهیم دید که بر شاخه میرقصد
گلدانی واژگون خواهد شد
اما ما به گلدان شمعدانی کنار پنجره آب خواهیم داد
آن اتفاق روزی خواهد افتاد
میدانم ...
و میخواهم بهترین اتفاق باشد .