و عشق درد مشترک میان ماست با همه

-----------------------------------------
« دوست من
من ایرانیم ، در همین سرزمین و زیر همین آسمان آبی زندگی میکنم . مردم و کشورم را دوست دارم ، اما ...
اما تو را نمی‎شناسم ، میدانم که آسمان خانه تو هم آبی‎ست . اما نمیدانم که زمین زیر پایت چه رنگی دارد ، سبز است مثل جنگلها؟ ، به رنگ خاک کویر؟ یا آبی دریا؟ ، نمیدانم که از صبح تا شامت را چگونه می‎گذرانی . خانه‎ات را ندیده‎ام ، حرفهایت را نشنیده‎ام و آرزوهایت را نمی‎شناسم . میدانم که تو هم مرا نمی‎شناسی و میدانم که تو هم کنجکاوی تا با من و خانه من و آرزوهایم آشنا شوی .
پس برایم بنویس ، از هرچه داری ، هرکاری که میکنی و از آرزوهایت . بنویس تا قلبهایمان را به هم نزدیکتر حس کنیم ، تا نوشته‎های یکدیگر را بخوانیم و اگر روزی همدیگر را دیدیم یا ندیدیم با هم بیگانه نباشیم . »
نظرات 3 + ارسال نظر
هومن چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 10:00 ق.ظ http://ghamnak.blogsky.com

سلام .قشنگو گرم مینوسی.به من هم سربزن.ایران سرای من است وخاکش پوششی زیبابرایتن رهنهی دنیا.

ناشناس پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:53 ق.ظ

گاهی وقتها کاری که نوشتن می کنه عین صحبت رو در رو هست . حتی نزدیکتر از اون چون آدم می تونه بدونه در نظر گرفتن هیچ حجابی بنویسه
موفق باشی

شبنم پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:53 ق.ظ

بسیار ز یبا و روح نواز و دل انگیز !!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد