----------------------------------------- « دوست من من ایرانیم ، در همین سرزمین و زیر همین آسمان آبی زندگی میکنم . مردم و کشورم را دوست دارم ، اما ... اما تو را نمیشناسم ، میدانم که آسمان خانه تو هم آبیست . اما نمیدانم که زمین زیر پایت چه رنگی دارد ، سبز است مثل جنگلها؟ ، به رنگ خاک کویر؟ یا آبی دریا؟ ، نمیدانم که از صبح تا شامت را چگونه میگذرانی . خانهات را ندیدهام ، حرفهایت را نشنیدهام و آرزوهایت را نمیشناسم . میدانم که تو هم مرا نمیشناسی و میدانم که تو هم کنجکاوی تا با من و خانه من و آرزوهایم آشنا شوی . پس برایم بنویس ، از هرچه داری ، هرکاری که میکنی و از آرزوهایت . بنویس تا قلبهایمان را به هم نزدیکتر حس کنیم ، تا نوشتههای یکدیگر را بخوانیم و اگر روزی همدیگر را دیدیم یا ندیدیم با هم بیگانه نباشیم . »
فهیمه
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 ساعت 09:07 ق.ظ
سلام .قشنگو گرم مینوسی.به من هم سربزن.ایران سرای من است وخاکش پوششی زیبابرایتن رهنهی دنیا.
گاهی وقتها کاری که نوشتن می کنه عین صحبت رو در رو هست . حتی نزدیکتر از اون چون آدم می تونه بدونه در نظر گرفتن هیچ حجابی بنویسه
موفق باشی
بسیار ز یبا و روح نواز و دل انگیز !!!!!!