کسی آمد از سمت آگاهیم
و شورید بر حس خودخواهیم
و تنهاییم را به تاراج بُرد
کمربست عمری به همراهیم
و اینک من و سمت چشمان او
که تا بیکران میکند راهیَم
چه حسیست از با تو بودن مرا ؟!
تو دریا ، تو دریا و من ماهیم .
میتونی تصورکنی برای این ابرخاکستری ، بارون چقدر میتونه لذتبخش باشه ؟!!
صبح طبقمعمولِ همیشه ساعت 7 ازخونه اومدم بیرون ، داشت بارون میومد ... اونقدر هیجانزده شدم که پلهها رو دوتایکی پایین اومدم و تا سرکوچه دوییدم
... وقتی داشتم از رویه پلعابرپیاده معروف
رد میشدم ، همون که از رو اتوبان گذشته
، بارون فوقالعاده شدید بود و چه کِیفی داشت بالای پل و دیدنه اون دور دورا وقتی که خیسه بارون بودم ... من عاشقه بارونم ، عاشقه این پُل
، این خیلی خندهداره ؟!!!