میتونی تصورکنی برای این ابرخاکستری ، بارون چقدر میتونه لذتبخش باشه ؟!!
صبح طبقمعمولِ همیشه ساعت 7 ازخونه اومدم بیرون ، داشت بارون میومد ... اونقدر هیجانزده شدم که پلهها رو دوتایکی پایین اومدم و تا سرکوچه دوییدم
... وقتی داشتم از رویه پلعابرپیاده معروف
رد میشدم ، همون که از رو اتوبان گذشته
، بارون فوقالعاده شدید بود و چه کِیفی داشت بالای پل و دیدنه اون دور دورا وقتی که خیسه بارون بودم ... من عاشقه بارونم ، عاشقه این پُل
، این خیلی خندهداره ؟!!!
بارون محشره .
و همینطور بوی خاک بارون خورده
و باز هم همینطور احساس خوبی که حتی دیدن بارون به آدم دست میده
سلام ...
منم عاشق بارونم...!!
به این می گن احسااااااااااااااااس ..
منم هم پل هم اتوبان و هم بارونو دوست دارم
کی میگه خنده داره ؟!؟!!! ... این یعنی عشق ...
بابا احساس !!
من هم امروز صبح یک کلاس داشتم... خواستم بیدار بشم صدای بارون می اومد چون حسش نبود ( یعنی حس دنبال چتر گشتن نبود !! ) گرفتم خوابیدم!! حس خیس شدن نبود
البته من هم عاشق بارون هستم.. متولد آذر مگه میشه عشق بارون نباشه؟ من رو ولم کنی تو شب های بارونی ( شب باشه ها !! ) میرم کفش هام رو در میارم تو خیابونی که توش آب جمع شده باشه می دوم... ولی خوب حس می خواد که امروز صبح نبود.
ولی الان یک رعد خفنی زد که ملت تو سایت دانشکده کف کردیم... عجب ترسناک بود ها D:
سلام
فکر نمی کنم عاشق بارون بودن چیز مسخره ای باشه. من هم عاشق بارونم و بیشتر از اون هوای گرفته پاییز و عاشق بارون هایی که در پاییز می باره. بارون همه چیز رو پاک می کنه. همه چیز رو. کاشکی می توانستیم زیر باران برویم و روحمان را نیز پاک کنیم. چه خوب می شد اگر...
( الان که دارم می نویسم باران شدیدی داره می باره. پنجره ها رو باز کردم تا بوی بارون که من عاشقش هستم همه جای خونه ما رو پر کنه. سرم رو از پنجره بیرون می برم تا از نزدیک شاهد بارش این دانه هایی باشم که هر یک به اندازه یک مروارید درشت هستند و با ارزش.) ( راستی نوشته بودی دلت گرفته. میشه بپرسم برای چی؟ و امیدوارم همیشه شاد باشی.)
موفق باشید
الهیییییی ...
ابرخاکستری به این خوش احساسی کی دیده آخه ؟!!!
خیلی خوب و لطیفی عزیزم .
سلام
چشم. سعی می کنم وبلاگ را زودتر به روز کنم. خوشحال خواهم شد نظرت را درباره نوشته ای که امروز گذاشتم بدانم.
موفق باشید.
دلم با بارون میگیره...شایدم دلم از بارون دلگیره ....ولی خوشحالم که تو رو خوشحال میکنه...
نم نم بارون ... به یادم میاره ...
سلام
بابا ابر خاکستری زدی تو خال من دیروز وقتی بارون گرفت طوری بود که کسی تو خیابون نبود ولی من رفتم زیر بارون و مثل موش آب کشیده شدم
بارون و پاییز به من آرامش میدن
سلام.فکر نمی کنم تو نعمت های آسمانی چیزی به لطیفی بارون باشه .انگار با باریدنش تمام غصه هارو میشوره و می بره .
صدای بارون ... عجب من و بردی تو حال و هوای اون روزا ، او وقتها که عاشق بودم ، هرچند که هنوز هم آدم نشدم !
من عاشق پل های روی اتوبانم ! ولی همیشه از اینکه قرمزها دور میشن و زردا نزدیک دلم میگیره!!!!
بارون ؟!!! میشه بگی چیه ؟؟؟؟
سلام !
از باران و خوشی هاش گفتی ! دیدم هیچ پیامی جز این آدرس
http://iran-teens.com/clip/bagh.html
نمیتونه برایت خوش آیند باشه! جتما شنیدی اما در وصف بارون خوب کلیپیه!
موفق باشی
صدر
آره خوب عجیبه آدم عاشق پل بشه !!
سلام
اولین باره به این وبلاگ میام همه ی نوشته هات جالب و خوندنیه
منم بارون رو خیلی دوست دارم اما پل ....
موفق باشی دوست گرامی
من مست و تو دیوانه ! ما را که برد خانه ؟؟
« هو »
دلم میگیرد از غوغای این ابر زمستانی ...
سلام عزیز! ببخشین که دیر سر زدم. راستی رسیدن ماه رمضان مبارک باشه ...
فکر نکنم خنده دار باشه ...
دلیلی نداره که ابر خاکستری بی باران از باران لذت نبره !!!
موفق باشی عزیزم و در پناه حق ...