----------------
دلبرکم...
این دیوار فاصله بینمان آنقدر کوتاه است که گهگاه از روی شیطنت به حریم یکدیگر سَرک میکشیم و یا حتی به آن سوی دیوار پا میگذاریم! و یکی میشویم ... اما باز برمیگردیم ...
بگذار این دیوار برای همیشه باشد ، همینطور کوتاه و بیادعا ، اما باشد ، تا همیشه حریمه یکدیگر را بدانیم و مرزها را بشناسیم ، لازم است گاهی تخدی کنیم ، دیوانه شویم و بیحد و مرز باشیم اما دیوار را ویران نکنیم ...
حفظ حریمها
بودن یا نبودن
مسئله این است !
باهات موافقم
دیوار های سنگی .
مگه میشه ویران بشه ؟
دوست عزیز ممنون که منو فراموش نمی کنی و همچنان به خانه من سر میزنی ! من همچنان در خانه قدیمیم در بلاگ اسکای مینویسم و باز هم منتظرت هستم!
نمیدونم خرابش کنیم بهتره یا بدتره ... شاید باشه بیشتر همدیگرو دوست داشته باشند شاید یه دفعه یادشون یره همدیگرو!
سلام مرسی که به وبلاگ من سر زدی.من فکر میکنم دیوار برای همه یه اندازه نیست وبستگی به خود ادم داره که تصمیم بگیره ارتفاعشو چقدر بگیره.یه دیوار دو جداره که بستگی به هر دو طرف داره.
تازه اگر ادم یک بار اونور دیوار رو ببینه و برکرده فکر میکنی دیوار به همون ارتفاع سابق بمونه یا یه سوراخهایی توش درست بشه.شاید اگر ادم اونور دیوار ارزشی بیشتر از یک تجربه داره بهتر باشه ادم یواش یواش ارتفاعشو کم کنه(ولی نه تا اخر)تا اینکه هی اینور اونور بپره.
بگذار تا بر حریمت وارد شود زیرا که او خود جزعی از آن است
اینا همش بهانه است
تو می ترسی
مثل همیشه
ترسو
ترسو
ترسو
کاش میشد حریم را نگه داشت و دیوانه شد....
حریم! حرمت، احترام، تحریم، مَحرم ... مَحرم! مَحرم!